خوجه آخوند
پایگاه خبری اولکامیز- لطیف ایزدی : خوجه دردی آخوند غراوی، مسن ترین و خوشنام ترین امام جمعه استان گلستان ، سرانجام در نهمین دهه ی حیات پر ثمر خود در سحرگاه سرد و زمستانی چهارشنبه بیست و چهارم دیماه ۱۳۹۹ در حالیکه کلمه ی طبیه شهادتین را زمزمه میکرد دعوت حق را لبیک گفت و با دوستدارانش وداع کرد.
در ظهرگاه چنین روز غمناکی با وجود نگرانی ها و محدودیت های کرونایی، صدها نفر به امامت عبدالرحمان آخوند تنگلی بر آن مرحوم نماز خواندند. حاضرین عزادار قبل از اقامه نماز، وعظ امجد آخوند نظری را شنیدند. فرزند برومند پیر طریقت یارمحمد آخوند نظری دقایقی کوتاه از اخلاق و شخصیت و نقش و جایگاه حاج خوجه دردی آخوند غراوی سخن گفت. پس از آن، جسم خاکی اش را در آرامگاه قدیمی بانوی زاهد و فداکار ترکمن ( توتای اجه ) به خاک سپردند در حالیکه روح و روانش بسان مرغان آزاد به آسمانها پرواز میکزد.
در طی سه سالی که در شهر مرزی مراوه تپه زیسته و در سنگر مدرسه و رسانه خدمت نموده ام ، توفیق آشنایی ، دیدار و مصاحبت با این روحانی وارسته را داشته ام و در مناسبت های مختلف به ویژه در ایام ماه مبارک رمضان و شبها و روزهای ربیع ، مراسم های مولودی خوانی و. . . از نزدیک با ایشان دیدار داشتم و بارها در نماز های جمعه از سخنانش بهره مند شده و در فضای مجازی نشر داده ام.
به بهانه وفات این عالم ربانی ترکمن صحرا نکاتی را بصورت مجمل و گزیده در باب شخصیت، منش ، رفتار ، اخلاق و خصائص آن مرحوم مغفور یادآور میشوم . بقول مولانا ” تو حدیث مفصل بخوان از این مجمل ” :
۱- حاج خوجه دردی آخوند غراوی در بین مردم مراوه تپه و روستاهای اطراف از عزت و احترام بالایی برخوردار بود. عامه به او خوجه آخوند می گفتند و برخی مریدانش با لفظ تقصیر نام می بردند. سیاسیون و فرهنگیان و فعالین اجتماعی هم از او بعنوان پدر معنوی یاد می کردند.
۲- خوجه آخوند از روحانیون طراز اول و ماندگار نسل قدیم ترکمن صحرا بود. در رده ی بزرگانی چون یارمحمد آخوند و طلایی . آن مرحوم از یک منظر به علمای خیوه و بخارای شریف مشابهت داشت.
۳-او عمر طولانی یافت. در هنگام رحلت بر اساس شناسنامه ۹۳ ساله بود ولی بر مبنای تقویم هجری قمری ۹۶ سال در قید حیات بود در واقع نزدیک به یک قرن زیست. اتفاقات و حوادث تلخ و شیرین بسیاری را با چشم خود دید و عبرت ها گرفت. بی تردید این عمر طولانی و پربار نصیب و قسمت هر کسی نمی شود.
۴- او چهره ای، مردمی بود. دلسوز و خیرخواه مردمش بود. در خوشی ها و ناخوشی ها، در شادی ها و غم و اندوه همراه و همدل مردم بود. صادق بود. از دروغ نفرت داشت. اهل تزویر ریا نبود. در بند تجملات و تشریفات نبود. در خانه اش در خیابان فراغی مراوه تپه به روی همه باز بود. سهل الوصول و همیشه در دسترس بود.
۵-او همچون شاعر مشهور سعدی شیرازی اهل سفر بود و مردی دنیا دیده. چرا که بقول شیخ اجل :
بسیار سفر باید تا پخته شود خامی / صوفی نشود صافی تا درنکشد جامی
شاید کمتر کسی در ترکمن صحرا و حتی گلستان به اندازه او تعدد سفر خارجی داشته باشد. بیش از ۳۰ بار به خارج از ایران عزیمت نمود. ۲۰ بار خانه ی خدا و حبیب خدا و یاران و اهل بیتش را زیارت کرد. کشورها و ملت ها و دولتها مختلفی را از نزدیک دید. با آداب و سنن مردم جهان آشنا شد. به کشور ترکمنستان، ترکیه ، مالزی ، سنگاپور، لبنان ، سوریه و . . . رفت و در طول سفر تجارب ارزشمندی اندوخت.
۵-آن مرحوم به سخنان آدمها خوب گوش می داد بقول معروف مستمع خوبی بود. بزرگی در این باره می گوید: ” گوش دادن یک ضرورت است و خوب گوش کردن یک هنر. ”
۶- کم حرف می زد. بقول نظامی گنجوی : ” کم گوی و گزیده گوی چون در / تا ز اندک تو جهان شود پر ” . در سخن گفتن تعجیل نمی کرد. نکته سنج بود و با تامل و تدبیر سخن می گفت. گاه تبسمی بر چهره داشت و گاه جدی بود.
۷- تمکن و استقلال مالی داشت مثل برخی از روحانیون و علما به مواجب و حقوق دولتی و یا عشر و زکات اغنیا وابسته نبود و این شاخصه ی مهم ، وی را فردی مستقل نشان می داد و در منش ، گفتار و شخصیتش تاثیر بسزایی می گذاشت.
۸- به عنوان یک امام جمعه به حوادث و اتفاقاتی که پیرامونش می گذشت بی تفاوت نبود. به مسائل سیاسی روز اهمیت می داد و تا به حد نیاز از آنها آگاه میشد.
۹- انسانی مصمم و جدی بود. در زندگی نظم و قاطعیت و صلابت داشت . با عقلانیت رفتار میکرد. با احساسات زودگذر تصمیم نمی گرفت. روی حرفش می ایستاد. به راحتی به کسی باج نمی داد. به همین خاطر مسئولین منطقه از او حساب می بردند.
۱۰- اهل درس و وعظ و کتاب و تدریس بود. خط را زیبا می نگاشت.
۱۱- به مسجد و حوزه علاقه ای وافر داشت. نصف عمرش را در مسجد و حوزه گذراند. تا آخرین لحظه های حیاتش حوزه را ترک نکرد. دهها شاگرد حوزوی تربیت کرد که ادامه دهنده راهش حواهند شد.
۱۲- خوجه آخوند به نظز نگارنده تاریخ زنده و شفاهی مراوه تپه بود. ذهنی قوی و حافظه ای سرشار داشت. اتفاقات سنوات گذشته را خوب بخاطر داشت.
۱۳- در زندگی فردی و اجتماعی اعتدال داشت. معقولانه می زیست. تندرو و افراطی نبود. اهل مدارا بود .بقول خواجه حافظ : آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است / با دوستان مروت با دشمنان مدارا
۱۴- خوجه آخوند از این دنیای فانی برخوردار شد. در تنعم زیست. زندگی خوبی داشت. هم با ملت بود هم با دولت. در دولت و حامیت ذوب نمی شد. جانب اعتدال را رعایت میکرد. امید که در جهان دیگر با صالحان و صدیقان محشور شود و از نعمت های بی پایانش برخوردار باشد.
۱۵- در پایان پیشنهاد می شود که زندگینامه این عالم با تقوای ترکمن برای استفاده آیندگان به رشته تحریر در آید. روحش شاد و یادش گرامی باد.
www.ulkamiz.ir