جوابیه منصور طبری به امان محمد خوجملی در مورد مطلب دیدار با امام جمعه گرگان
پایگاه خبری اولکامیز – سخنان جنجالی خوجملی در باره ازدواج میان قومی با واکنشهای فراوانی مواجه شد. منصور طبری شاعر و فعال فرهنگی ادبی معروف ترکمن در این باره جوابیه بلند بالایی به امان محمد خوجملی فعال سیاسی رسانه ای ترکمن صحرا نوشته است که جهت انتشار به اولکامیز ارسال نمود. مطلب طبری را در پی می خوانید با ذکر این نکته مهم که کلماتی که شائبه توهین و یا دخالت در زندگی خصوصی افراد داشت حذف گردید:
آقای امانمحمد خوجملی شخصیتی که شاید برخی او را دوست دارند و برخی هم از او شاکیاند. او هر روز مطلبی مینویسد و در کانال خود قرار میدهد. حال نمیدانم مطالبش را ویرایش میکند یا خیر؟ زیرا در اکثر موارد اصول نویسندگی رعایت نمیگردد و یا در مورد مسائل کلان کشوری که قلمفرسایی میکند، نویسندگان و خبرنگاران بزرگ و مرکزنشین قبلاً در مورد آن نوشتهاند.
وی گاهاً در مورد مشکلات محلی نظراتی دارد. من هم مطالب او را پیگیری مینمایم. از طرفی هم دوست ندارم در مورد مطلبی که خوشایندم نیست، جوابی بنویسم که احیاناً از من گلهمند شود. البته در یکی دو مورد جواب او را دادهام و این بار هم نتوانستم او را بدون جواب بگذارم. مدتی است در بستر بیماری هستم و در حال بهبودی بودم که وقتی مطلب وی را خواندم، بیماریام به شدت عود کرد و از بستر خود، مجبور شدم جوابی در شأن نوشتههای ایشان بدهم. قبلاً از تمامی دوستان و مردم عزیز شهرم، بخصوص ایلدشهای عزیز تورکمنم عذرخواهی میکنم که از ادبیات ناملایم استفاده نمودم و از مسئولین محترم هم درخواست میکنم که از نوشتههایم برداشت بد نکنند که قصد توهین به کسی را ندارم.
ابتدا نگاهی میاندازیم به مفهوم اقلیت ( منبع: ویکیپدیا )
اقلیت یا گروه اقلیت، اشاره به دستهای از افراد است که متفاوت از اکثریتِ جامعهای هستند که عمده قدرت اجتماعی را در دست دارند. در چنین شرایطی، اکثریت ممکن است مواضعِ اکثریتیِ خود را بهشکلِ قانون نیز تعریف کرده باشد. تفاوتهایی که اقلیت در یک جامعه را میسازند میتوان در ویژگیهای انسانی از جمله قومیت، نژاد، مذهب، طبقه اجتماعی، جنسیت، ثروت، سلامت یا گرایش جنسی افراد جستوجو کرد. اعضای اقلیت اکثراً توسط دیگران مورد تبعیض قرار میگیرند و در وضع نامناسبتری قرار دارند. اعضای گروه اقلیت عموماً سهم کمتری از مزیتهای اجتماعی چون قدرت، ثروت و احترام را دارند. گروه اقلیت یک مفهوم جامعه شناسی و نتیجهٔ تفاوتها است. در علوم اجتماعی، اصطلاح «اقلیت» گاهی برای توصیف روابط قدرت اجتماعی میانِ گروه فرادست و فرودست بهکار میرود و نشان دهندهٔ «تفاوت جمعیتی» در درون یک جمعیت است.
کنشگران اجتماعی ممکن است در طیف گستردهای از مسائل از زبانِ حقوق اقلیتها از جمله حقوق دانشجویان، حمایت از حقوق مصرف کننده، حقوق زنان، حقوق کودکان و حقوق جانوران استفاده کنند
از نظر آماری اقلیت به دو دسته تقسیم میشود: اقلیت بزرگ و اقلیت کوچک.
اقلیت بزرگ به اقلیتی گفته میشود که از نظر آماری و درصدی نزدیک به اکثریت باشد. اقلیت کوچک نیز به اقلیتی گفته میشود که از نظر آماری و درصدی، تفاوت زیادی با اکثریت داشته باشد. اما اقلیتها در مفهوم جامعهشناسی به چند دسته تقسیم میشوند، از جمله؛ اقلیتهای قومی و نژادی، اقلیتهای جنسی، اقلیتهای دینی و مذهبی، اقلیتهای عقیدتی و سیاسی و سایر گروههایی که در مفهوم جامعهشناسی دارای مشخصات گروه اقلیت باشند.
رفتارشناسی
اعضای گروههای اقلیت نوعی حس همبستگی گروهی و احساس تعلق به یکدیگر دارند؛ در نتیجه احساسات وفاداری و علایق مشترک بین آنها معمولاً بالا است. اعضای گروه اقلیت، معمولاً تا اندازهای از اجتماع بزرگتر جدا هستند و در محلات، شهرها یا مناطق خاصی از کشور متمرکزند. ازدواج میانگروهی بین کسانی که در گروه اکثریت هستند با اعضای گروه اقلیت بسیار اندک و ناچیز است. افراد گروه اقلیت بهطور جدی به ازدواجهای درونگروهی اعتقاد دارند.
حمایت از اقلیتها:
حق تعیین سرنوشت، موضوعی کلیدی است. حفاظت از اقلیتهای قومی در کشورهای اروپایی در بالاترین سطح است.
اقلیتهای قومی و نژادی: اقلیتهای قومی از نظر قومی یا نژادی با گروه اکثریت متفاوت هستند. اقلیتها ممکن است هم از نظر فیزیکی و هم از نظر قومی از گروه اکثریت متمایز باشند. اهالی هند غربی و آسیاییها در بریتانیا؛ سرخپوستان و سیاهان آمریکا از اینگونه اقلیتها هستند. چنانچه گروه اقلیت از نظر ویژگیهای نژادی مانند رنگ پوست از گروه اکثریت متمایز باشد، اقلیت نژادی نامیده میشود.
اقلیتهای دینی و مذهبی : اقلیت مذهبی گروهی هستند که به مذهبی غیر از مذهب اکثریت اعتقاد دارند و به این دلیل از مزایای برابر با اکثریت بهرهمند نیستند. یهودیان در آلمان، مسیحیان، و پیروان ادیان به جز اسلام در ایران و وضعیت مسلمانان در بریتانیا، نمونههای اقلیت دینی هستند. در ایالات متحده آمریکا با این که آزادی مذاهب وجود دارد؛ اما ازدواجهای میانِ ادیان و مذاهب بسیار محدود است.
گاهی تفاوت بین گروه اقلیت با گروه اکثریت ممکن است کمتر باشد؛ مثلاً هنگامی که گروه اقلیت از شاخهٔ دیگر مذهب گروه اکثریت پیروی میکنند، مانند شیعیان در یک کشورِ سنی مذهب.
اقلیتهای دینی و مذهبی قانونی در ایران:
اقلیتهای مذهبی در ایران: اقلیتهای دینی و مذهبی قانونی در ایران عبارتند از: ایرانیان زرتشتی، کلیمی و مسیحی اعم از آشوریان ایران و ارمنیان ایران تنها اقلیتهای دینی شناخته میشوند که در حدود قانون در انجام مراسم دینی خود آزادند و در احوال شخصیه و تعلیمات دینی بر طبق آیین خود عمل میکنند.
اقلیتهای مذهبی: اعم از حنفی، شافعی، مالکی، حنبلی و زیدی دارای احترام کامل میباشند و پیروان این مذاهب در انجام مراسم مذهبی، طبق فقه خودشان آزادند و در تعلیم و تربیت دینی و احوال شخصیه (ازدواج، طلاق، ارث و وصیت) و دعاوی مربوط به آن در دادگاهها رسمیت دارند و در هر منطقهای که پیروان هر یک از این مذاهب اکثریت داشته باشند، مقررات محلی در حدود اختیارات شوراها بر طبق آن مذهب خواهد بود، با حفظ حقوق پیروان سایر مذاهب.
حال نگاهی میاندازیم به اصولی که در مورد اقلیتهای دینی، قومی و مذهبی کشورمان که در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران پیشبینی شده است:
اصل ۱۴ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران:
به حکم آیه شریفه «لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین» دولت جمهوری اسلامی ایران و مسلمانان موظفند نسبت به افراد غیرمسلمان با اخلاق حسنه و قسط و عدل اسلامی عمل نمایند و حقوق انسانی آنان را رعایت کنند. این اصل در حق کسانی اعتبار دارد که بر ضد اسلام و جمهوری اسلامی ایران توطئه و اقدام نکنند
اصل ۱۵ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: زبان و خط رسمی و مشترک مردم ایران فارسی است. اسناد و مکاتبات و متون رسمی و کتب درسی باید با این زبان و خط باشد ولی استفاده از زبانهای محلی و قومی در مطبوعات و رسانههای گروهی و تدریس ادبیات آنها در مدارس، در کنار زبان فارسی آزاد است.
اصل ۱۹ قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران: مردم ایران از هر قوم و قبیله که باشند از حقوق مساوی برخوردارند و رنگ، نژاد، زبان و مانند اینها سبب امتیاز نخواهد بود.
در ادامه میخوانیم:
ایران کشوری است که در غرب آسیا و خاورمیانه قرار دارد و با کشورهای افغانستان، ارمنستان، ترکمنستان، آذربایجان، عراق، پاکستان و ترکیه هم مرز است. ایران در عین حال با خلیج عمان، دریای خزر و خلیج فارس هم، مرز دارد. ایران تا سال ۱۹۳۵ به عنوان پرشیا شناخته میشد. در این نوشتار با ما همراه باشید تا با اقوام ایرانی آشنا شوید و ۵ بزرگ ترین گروه های قومی در ایران را بشناسید.
ایران یک کشور چند قومیتی با گروههای قومی مختلف است که قبایل پارسی، کردها، لرها، عربها، بلوچها، ترکمنها و ترکها را شامل میشود. این کشور ترکیبی از فرهنگهای متفاوت در منطقهای گسترده و وسیع است. زبانهایی که در ایران صحبت میشوند شباهتهایی به زبانهای اروپایی و آسیایی دارند. فارس بزرگترین گروه قومی یا قومیت در ایران است. این گروه قومی بیش از نیمی از جمعیت کشور را تشکیل میدهد. فرهنگ پارسها با توجه به سیطره ای که در این کشور دارند، تاثیر چشمگیری بر سایر فرهنگهای این کشور داشتهاست. ایران اقدامات لازم را برای اطمینان از حفظ تنوع قومیتی انجام دادهاست. قانون اساسی حقوق همهی گروههای قومی را در ایران تضمین میکند. طبق قانون، گروههای اقلیت دارای حقوق برابر با گروه اکثریت هستند.(منبع ویکیپدیا)
حال توضیحاتی به نقل از ویکیپدیا در مورد تورکمنهای ایران و جهان ارائه میگردد:
تُرکمَنها یا تُرکمانها (به ترکمنی: Türkmenler، تۆرکمِنلِر) یکی از اقوام تُرکتبار آسیای میانه هستند که در منطقهٔ وسیعی زندگی میکنند که شامل ترکمنستان، شمالغربی قزاقستان و مناطقی از روسیه، ازبکستان تا شمالغربی افغانستان و همچنین شمالشرق ایران است. آنها به زبان ترکمنی از زبانهای ترکتبار شاخهٔ اغوز غربی سخن میگویند
ترکمنها در مناطق با جمعیت چشمگیر:
ترکمنستان:
۴٬۹۴۸٬۰۰۰
افغانستان:
۱٬۱۰۰٬۰۰۰
ایران:
۱٬۳۲۸٬۰۰۰
ازبکستان:
۱۵۲٬۰۰۰
روسیه:
۴۵٬۸۵۵
تاجیکستان:
۱۵٬۱۵۱
اوکراین:
۷٬۷۰۰
پاکستان:
۶٬۰۰۰
(احتمالاٌ آمار قدیمی است)
زبان: ترکمنی
دین: مسلمان سنی حنفی
ترکمنها شاخهای از ترک تبارها هستند که از عهد قدیم در صحراهای وسیع بخش سفلای رود سیحون و بین دریاچهٔ خوارزم به زندگی کوچنشینی روزگار میگذراندند. تا حدود سدهٔ هفتم میلادی ترکمنها جزئی از قوم ترک بودند. در این سالها به دنبال اضمحلال گوکترکها، گروهی از ترکها که اغوز نامیده میشدند، از آنان جدا شده از ناحیهٔ اورخون به طرف آرال و سیردریا کوچ کردند.
تُرکمان را نباید با ترکمن اشتباه گرفت، ترکمان یک اصطلاح عمومی برای قبایل نیمهعشایر تُرک بود، ترکمن نام مخصوص یکی از این قبایل است. واژههای ترکمن و تُرکمان در گذشته به تمامی قبایل ترکتبار اغوز بهویژه طایفههای کوچنشین و مسلمان گفته میشد که این معنا با کاربرد قوم ترکمن امروزین تفاوت دارد. به این معنا که ترکمنهای کنونی شاخهای از ترکمنها هستند (طبق منابع و نوشتههای قدیمیِ فارسی)
همینطور در حال حاضر گروههای ترکتباری در عراق و سوریه به ترکمن معروفند.
پراکندگی:
بیشتر ترکمنها در ترکمنستان سکونت دارند. جمعیت ترکمنستان در سال ۲۰۱۴ حدود ۵ میلیون و ۱۱۷ هزار نفر بوده که ۸۵ درصد آنها از قوم ترکمن هستند. ترکمنهای ایران حدود ۲ درصد جمعیت ایران را تشکیل میدهند که معادل نزدیک به ۱٫۶ میلیون نفر است. ترکمنهای ایران بیشتر در جنوب شرقی دریای خزر و در ترکمنصحرا و اطراف رودخانهٔ اترک و گرگانرود سکونت دارند.
از لحاظ استانی، سکونتگاههای ایشان در استانهای گلستان (بیشتر بخش شمالی استان)، خراسان رضوی (روستاهایی در نوار مرزی شمال استان) و خراسان شمالی (منطقهٔ راز و جرگلان شهرستان بجنورد) پراکندهاست. از شهرهای مهم ترکمنها در ایران میتوان گنبد قابوس، بندرترکمن، سیمینشهر، کلاله، آق قلا، گمیشان، مراوهتپه و اینچهبرون را نام برد.
ترکمنهای افغانستان بیشتر در شمالغربی این کشور به ویژه نوار مرزی دو ولایت فاریاب و جوزجان با ترکمنستان زندگی میکنند.
بعد از توضیحات مفصل، حال میپردازم به ادامه جوابیهام به آقای امانمحمد خوجملی:
آقای خوجملی در دیدار با آقای نورمفیدی، به عنوان یک خبرنگار تورکمن، از وی درخواست مینماید تا از ازدواجهای بین اقوام [مخصوصا تورکمنها با فارسها] و اهل تشیع با اهل تسنن دفاع نمایند.
خبرنگاری که خط قرمزهای قوم خود را رعایت نمیکند و این، بار دوم و سوم است که در این مورد مطالبی را مینویسد و مردم تورکمن را میآزارد. او حتی به مدافعین آداب و سنن خود، انگ نژادپرستی میزند. او قلمش را هر چند در اکثر موارد در راستای انتقاد از برخی کاستیهای حکومت و مسئولین بکار میبرد ولی گاهی به خطا رفته و نمیداند که چه بنویسد.
۲۰ روز در بازداشت بسر میبرد و به عنوان خاطرات زندان، یک رمان تحویل میدهد. احتمالاً خاطرات کسانی که ۴ سال را در زندان گذراندهاند، یک کتاب بشود، ولی نمیدانم او چنین خاطراتی را در عرض ۲۰ روز از کجا میآورد؟ ممکن است او بسیار حرفهای باشد و ما بسیار کم فهم. اما میدانیم که ایشان یک خبرنگار فعال هستند ولی سبب نمیشود که در مورد هر موضوعی که نیاز به مطرح کردن آن در فضاهای مختلف مجازی یا غیر مجازی نیست و یا با مطالب خود باعث رنجش یک قوم شود، و از همه مهمتر به رسومات قوم خود توهین نماید.
جریان از آنجایی آغاز میگردد که چند روز پیش در فضای مجازی خبری دست به دست میشد که آقای نورمفیدی نماینده ولیفقیه در استان گلستان طی دیدار با علماء و روحانیون اهل سنت، از جمله تورکمنها و بلوچها، گفته است که پسران اهل تشیع با دختران اهل تسنن ازدواج نمایند تا بین اقوام و مذاهب مسلمان اتحاد بوجود آید. با انتشار این خبر (خارج از صحت و سقم آن) بسیاری از تورکمنها که از آقای نورمفیدی چنین انتظاری نداشتند با شنیدن این خبر، بسیار رنجیده خاطر شده که در ادامهی آن موجب شد کاربران اهل سنت در فضای مجازی به آن عکسالعمل منفی نشان دهند.
این سخن که از آقای نورمفیدی نقلقول شده بود، در مدت کوتاهی از طرف دفتر ایشان به شدت تکذیب گردید و باعث خرسندی تورکمنها شد. در حالی که سروصدای قبلی خاموش میشد و شخصیت بزرگ و قدرتمند منطقه، چنین ادعایی را تکذیب کرده بودند، بعد از چند روز سروکله آقای امانمحمد خوجملی به عنوان خبرنگار پیدا شد و در دیدار با آقای نورمفیدی، آن شایعه را تکرار کرد و بدون اینکه شرم کند یا سرخ شود از ایشان خواسته است که تکذیبیهاش را پس بگیرد (شاه میبخشد، شاهقلی نمیبخشد)
من نمیدانم که چگونه است آقای خوجملی به عنوان یک خبرنگار تورکمن به خود اجازه میدهد که از چنین لاطائلاتی دفاع نماید. ما مردم تورکمن همیشه به دنبال اتحاد با اقوام دیگر بودهایم ولی هیچ دلیلی ندارد که این اتحاد با عقد دختران اهل سنت با برادران اهل تشیع برقرار شود.
هر چند برای ما شیعه و سنی و مسیحی و یهودی و بهایی و…. فرقی ندارد و در چهارچوب خط مرزی سرزمین ایران بزرگ، همه ایرانی هستیم و برای دفاع از خاک آن متحد میشویم و حتی بسیاری از جوانان ما خونهای پاکشان را نثار این سرزمین نمودند. کشور ایران متعلق به یک قوم خاصی نیست، چه اهل سنت، چه اهل تشیع و چه ادیان غیر مسلمان و اقلیتهای دینی، همه در تشکیل آن سهیم هستند و هر یک از اقوام، که هر کدام در قسمتی از این میهن پهناور زندگی میکنند، به شدت از آن مراقبت مینمایند.
تورکمنها هم، یکی از این اقوام هستند که دین، مذهب، آداب و رسوم، فرهنگ و زبان خاص خود را داشته و همیشه کشور خود را دوست میدارند. تورکمنها، شاید از نظر جمعیتی از سایر اقوام کمتر باشند ولی به شدت پایبند دین، مذهب، آیین، فرهنگ و زبان خود هستند. آنها هرگز نژادپرست نبوده و انگ نژادپرستی آقای خوجملی به تورکمنها نمیچسبد. او خودش شاید نژادپرست باشد که تفکر یک عده پانایرانیست نژادپرست را که ایران را بدون اقوام میخواهند مطرح میسازد. آنها شبانه روز در تلاشند که خوجملیها پیاده نظام آنان گردند و میخواهند اقلیت را در اکثریت حل نمایند تا اثری از دیگر اقوام ایرانی نماند. در واقع این آقای خوجملی است که پیادهنظام نژادپرستان میباشد. تورکمنها هرگز خود را برتر از دیگران ندانسته و همواره به همهی ادیان، مذاهب و فرهنگهای مختلف احترام قایلند.
البته یادآوری میشود، در اوایل انقلاب، اندک کسانی بودند که شیعهگری را در میان اهل سنت ترویج مینمودند (آنها دیگر وجود ندارند). این را هم اضافه نمایم که در برخی محافلِ خودیها، به تورکمنهای ایران لقب ۱۶ امامی هم دادهاند، زیرا هم ۱۲ امام اهل تشیع را قبول دارند و هم چهاریار پیامبر اسلام را و نیازی هم به تبلیغ شیعهگری در میان آنها نیست.
گرچه خبر صحیح است (با خوب یا بد بودن آن کاری ندارم) که مهاجرین زیادی را از استانهای دور به تورکمنصحرا کوچانده یا کوچ میدهند تا ترکیب جمعیتی تورکمنها را برهم زنند. ولی این حرکت، در میان غیر تورکمنها نیز مخالفان زیادی دارد، زیرا فرهنگ بومی دچار آسیب میگردد، اقتصاد منطقه رشد نمیکند و جوانان بیکار افزایش یافته و مواد مخدر و سرقت، بیش از حد زیاد میشود. زمینِ حاصلخیز کم است، مصرف آب در زمینهای کشاورزی بین تورکمنها و مهاجران تقسیم میگردد و در ادارات نیز از افراد بومی استخدام کمتری صورت میگیرد و در این بین، بومی و غیر بومی، هر دو متضرر میگردند.
حال به قول آقای خوجملی، تورکمنها باید به این مهاجران و مهمانان گرامی، دختر بدهند تا مبادا بین آنها شکراب شود. آب و غذا بدهند، کار بدهند، زمین بدهند، دختر بدهند و دیگر چه بدهند؟ فقط مانده که نوکری هم بکنند. . .
درست است که تورکمنها مهماننواز هستند و به مهمانان آب و غذا و کار و زمین دادهاند ولی دشمن ما نیستند که شما ادعایش را دارید. آنها خودشان هم، بیشتر از این، از ما توقع ندارند.
در طول تاریخِ این سرزمین، تورکمنها مگر با کدام قومیتها و ملتها بیجهت سرِ جنگ داشتهاند که اکنون بخواهند جهت اتحاد با آنها ازدواج بین اقوام راه بیاندازند؟ هر زمان هم که جنگی صورت گرفته باشد در حالت تدافعی بوده است. تورکمنها همیشه به دنبال اتحاد بودهاند.
آقای نورمفیدی بسیار عاقلانه رفتار کرده و سخنانی که به او نسبت دادهاند را فوراً تکذیب نمود و شما آقای خوجملی، آنقدر شعور سیاسی و فرهنگی نداشتهاید، به جای اینکه از ایشان در مورد پیگیری اصول ۱۴، ۱۵ و ۱۹ قانون اساسی که مربوط به ادیان ، زبان مادری و مذاهب ایران است و یا در مورد بیکاری جوانان تورکمن و واگذاری امکانات جهت ازدواج آنها یا آوارگی این جوانان در شهرهای بزرگ ایران و فشار اقتصادی شدید بر مردم، دلیل قانعکننده عقبماندگی شهرستان گنبد کاووس، اختصاص بودجهی کلان به مرکز استان، حمایت از کشاورزان منطقه و استخدام یکسان جوانان تورکمن با دیگر اقوام و مسائل دیگر سؤال نمایید، انگشت گذاشتهاید که اقوام با یکدیگر ازدواج نمایند؟!!
در طول تاریخ، افرادی نظیر شما بودهاند که میخواستند تیشه به ریشهی تورکمنها بزنند. البته عدهی کمی هم این کار را انجام دادهاند، ولی تعدادی از آنها از جامعهی تورکمنها طرد گردیدند.
اکنون شما با شعار روشنفکری آمدهاید که این رسم را (هرچند، کسانی از قومیتهای دیگر، ممکن است آن را نپسندند) از جامعه تورکمن بَرکَنید. روشنفکری به شعار نیست به شعور است. ما هیچ مشکلی با اقوام دیگر نداریم و همه با هم برادریم و نسبت به جمعیت خود، شهدای بسیاری نیز دادهایم.
شما باید بدانید و حتما هم میدانید که دلیل اصلی اینکه تورکمنها رغبتی به ازدواج با اقوام دیگر را ندارند دینی یا مذهبی نیست، بلکه قومیتی است. زیرا تورکمنها در هر شرایطی هر چند سخت، در این مورد خاص، بسیار مقاومت کردهاند و میکنند و حتی با دیگر اقوام اهل سنت غیر تورکمن نیز ازدواجی صورت نمیدهند، زیرا خط قرمز آنهاست.
تورکمنها دارای جمعیت کمی هستند و برای تداوم نسل خود و دفاع از زمین و ناموسشان نیاز به ازدواجهای درونگروهی دارند تا اصالت خود را نیز حفظ نمایند. این اعتقاد در خون تک تک تورکمنها جاری است. حتی اگر تورکمنی یافت شود که اعتقادی به دین و مذهب هم نداشته باشد، در دفاع از این امر راسخ بوده و امثال شما هرگز نمیتوانید خدشهای وارد سازید.
البته به گفته آقای خوجملی، آقای نورمفیدی در مورد سؤال وی گفته است که شما خبرنگاران میتوانید از این حرفها بزنید! حال سؤال اینجاست که چرا خبرنگاران باید از این حرفها بزنند؟ مگر همهی مشکلات کشور حل شده و فقط مشکل ازدواج بین اقوام باقی مانده است که آن هم وظیفهی خبرنگاران باشد؟ تعداد اندکی از خبرنگارانی که ما میشناسیم بیشتر مجیزگوی برخی مسئولین بوده و به دنبال قالبی پنیر هستند. چند نفر خبرنگار برجسته هم مانند آقایان امانمحمد خوجملی، آنهمحمد بیات، لطیف ایزدی، وهاب سارلی و…. و از برادران غیر تورکمن مانند آقایان علی کیان، مزدک بهروش و…. یافت میگردند که گاهاً مشکلات شهر و منطقه را بیان میکنند و از حقوق مردم دفاع مینمایند، و در این مورد خاص هم، فقط آقای خوجملی مقصر بوده و دیگر خبرنگاران، بری از گناه میباشند، زیرا تنها خوجملی است که به شدت به خطا رفته است.
در هنگام نوشتن جوابیه به آقای خوجملی، مشاهده نمودم که هنوز جوهر متن اول وی خشک نشده، بجای عذرخواهی، با نوشتن متون دوم و سوم، باز اصرار دارد که ازدواجهای بین اقوام تشیع و اهل تسنن صورت گیرد و ادعا میکند که انسانیت برای او اولویت دارد.
نمیدانم ایشان بیمار هستند یا در سلامتی بسر میبرند ولی وی ادعای روشنفکری هم دارد. به نظر من او در تخیلات خود سیر میکند و میخواهد یک تنه، همهی مشکلات را حل نماید، آن هم از طریق ازدواجهای برونگروهی اقوام اهل تشیع و اهل تسنن.
حال برایم سؤالی پیش میآید که آیا آقای خوجملی اصالت تورکمنی دارد، آیا سنی مذهب است و یا از یک قوم دیگر به میان تورکمنها مهاجرت کرده و الینه شده و حالا با شرایط موجود میخواهد به اصل خویش بازگردد؟ من واقعاً نمیدانم. اگر دوستان یا آشنایان وی در این زمینه اطلاعی دارند، ما را هم مطلع سازند و در صورت صحت آن، از قید نوشتن جواب به وی بگذریم و او را به حال خود رها سازیم، تا اصالت خود را باز یابد.
در هر صورت تورکمنها به خوجملیها اجازه نخواهند داد در حق قومشان اینگونه اراجیف ببافند.
در ضمن آقای خوجملی، این همه فاکتورهایی که در تخیل خود گنجانده و ادای نوستراداموسِ پیشگو را در آورده و جنگهای اقوام را پیشبینی کردهاید، چرا این قلمِ حساس را انتخاب نمودهاید و باعث آزار قوم تورکمن میشوید؟ تاکنون کدام کارشناس برجستهای، چنین راه حل ابلهانهای را پیشنهاد داده است که برای حفظ وحدت یک کشور باید ازدواجهای فراقومیتی صورت بگیرد؟ اصلا در کدام کشور صورت گرفته است؟
اگر هم صورت گرفته باشد بین رهبران کشورها یا مراجع بزرگ تقلید بوده تا روابط فیمابینشان صمیمی گردد نه بین افراد عادی. اگر کسی از بزرگان مملکت نیز، چنین ادعایی دارد، باید عرض شود که ابتدا رهبران و عالمان دینی اهل تشیع و اهل تسنن و ادیان دیگر در داخل یا خارج از کشور (مانند پادشاهی کشور انگلستان با دانمارک، پادشاهی اردن و عربستانسعودی و غیره که با وصلت فرزندان خود به صلح دست یافتهاند) از طریق ازدواج فرزندان خود، به اتحاد اهل تشیع و اهل تسنن انسجام بخشند.
آقای خوجملی، ما با اقوام دیگر بخصوص اقوامی که اهل تشیع هستند، هیچ مشکلی نداریم و اتفاقاً کاملاً در همزیستی مسالمتآمیز بسر میبریم و دوستان بسیار خوبی هم از میان آنان داریم که حتی رفتوآمد خانوادگی بینمان برقرار است و هرگز، نه از طرف آنان و نه از طرف ما، چنین پیشنهادی صورت نگرفته است، ولی شما در اذهان برخی از بداندیشان جا میاندازید و به آنان چراغ سبز نشان میدهید که تورکمنها یا اهل سنت، مردمانی خطرناکند و هرچه زودتر دختران آنها را به عقد پسران اهل تشیع در آورید تا بعداً مشکلی برایتان پیش نیاید.
آقای خوجملی شما سوراخ دعا را یا گم کردهاید یا به عمد خود را به آن در زدهاید. مشکل اصلی در اتحاد اهل تشیع و تسنن، پیشینهی تاریخی و مذهبی دارد و آنهم، کم کم در حال حل شدن است. همانطور که اهل سنت به امامان اهل تشیع احترام خاصی قایل هستند، بسیاری از برادران اهل تشیع هم که ما میشناسیم، به چهاریار پیغمبر و حضرت عایشه همسر پیامبر، احترام میگذارند. به جز افراد معدود و افراطی، که در بین اهل تسنن و هم تشیع یافت میگردند، دیگران عقاید یکدیگر را محترم میشمارند.
آقای خوجملی، دولت محترم و حکومت اسلامی و اقوام دیگر، مخصوصاً اقوام اهل تشیع، برای ما هیچ خطری ندارند و ما نیز برای آنها خطرناک نیستیم. فعلاً تنها کسی که بین تشیع و تسنن تفرقه میاندازد شما و تفکرات امثال شما هستند.
آقای خوجملی، شما که دم از انسانیت میزنید، آیا انسانیت در چهارچوب پاسداشت از هویت قومی نمیگنجد؟ یک قوم اقلیت، اگر نگران هویت خود نباشد، بی شک در کثرت حل خواهد شد. یک اقلیت قومی به مثابه یک قطره است و اگر در یک لیوان آب رها شود نابود خواهد شد.
همچنین، دائم دم از ۵ درصد میزنید، آیا ضمانت میکنید که بیشتر از ۵درصد نشود؟ ما از کجا بدانیم که کِی ۵درصد شده است؟ آیا منتظر باشیم که آن ۵درصد را شما کِی اعلام میفرمایید؟ اگر بیشتر از ۵درصد شد چه؟ آیا بعد از ۵درصد، شما دست از سر این قوم خواهی برداشت؟
جواب نه است آقای خوجملی. اگر قدرت دست امثال شما افتد، به کمتر از ۱۰۰درصد هم راضی نخواهید بود زیرا افراد مغرضی هم وجود دارند که از نظرات پوچ شما سوءاستفاده میکنند.
ترس من از آن روزی است که روشنفکرنماهایی مانند شما، که به جز آزار ایل خود برنامهی دیگری ندارند، راهنمای مردم شوند.
در پایان، به این سؤال پاسخ میدهم که چرا کم کم شک میکنم آقای خوجملی ریشهی تورکمنی و اهل سنت داشته باشد.
اول اینکه، وی در پی مطرح کردن خود در فضای مجازی میباشد. حالا به چه قیمتی؟ و به چه بهانهای؟ و چه کمبودهایی در زندگی داشته که ایشان را به این روز انداخته است؟
دوم اینکه، به نظرم، چون وی به هیچ چیزی اعتقاد ندارد و فقط شعار انسانیت و به تازگی هم جهت فرار از دست منتقدین، شعار ایرانیت (گویا دیگران ایران را دوست ندارند) سر میدهد و برای انسانیتِ مورد نظر خود، چهارچوبی را هم تعریف نمینماید.
خداناباوران، شیطانپرستان، مارکسیستها، پانایرانیستها، پانتورکیستها، اسلامگرایان اهل تشیع و اهل تسنن و یا هر نوع ایدیولوژی را که میشناسیم، به یک چیزی اعتقاد دارند و برای خود چهارچوبی را تعریف کردهاند و دم از انسانیت هم میزنند، ولی شخصیت آقای خوجملی هنوز برای ما ناشناخته میباشد. درست نمیدانیم که آیا او فردی بسیار سادهدل است یا بسیار خطرناک؟
پایان
www.ulkamiz.ir
این جمله را خوب نگاشتید “شخصیت آقای خوجملی هنوز برای ما ناشناخته میباشد. درست نمیدانیم که آیا او فردی بسیار سادهدل است یا بسیار خطرناک؟” از گذشته هم ناشناخته بوده و در آینده هم ناشناخته خواهد بود. چه اشکال دارد که سمیناری یا کنگره ای به همین منظور از طرف سایت اولکامیز که یار غار اوست برگزار شود تا بیشتر به عمق وجود و افکار او پی برده شود. معلوم نیست پشت هر تار آن سبیل پر پشت چه می گذرد. واقعا کم پیدا می شوند انسانی که به اقرار خود کم سواد است ولی گوگل در جستوجی مطالب خود از او استفاده می کند
انسان ها را می شود از روی اعمال و گفتار و نوشته هایشان شناخت. به جای انگیزه خوانی، مطالب خوجملی را نقد کنید.
با سلام , در بین نویسندگان کانال شما به سه تیپ شاخص برخورد داشتم اول جناب دکتر نافعی که هم هنر و موسیقی و سواد دانشگاهی دارد و از مقالات ایشان استفاده کردم دوم جناب انه محمد مارامایی است که مثل اینکه فرهنگی بازنشسته است و هر انچه را در جامعه به عنوان مشکل می بیند می اورد و در کانال می نویسد سوم چهره ناشناخته و کم سواد بقول خودش بنام امان محمد خوجملی که زیاد می نویسد و قس علیهذا ,,, هر چقدر از ادب , متانت و انسجام مقالات دو نفر نسبت به خوجملی بگویم کم گفته ام چون از قدیم گفته اند در قیاس مناقشه نیست ولی در خصوص خوجملی باید گفت که متاسفانه بیشتر دنبال حواشی و جنجال برای بیشتر دیده شدن است , لذا بهتر است از خوجملی و امثالش مثل کمپرسی در جاده حتما فاصله ایمنی را رعایت کرد ,,, والله اعلم بالصواب
سلام . تجربه نشان می دهد این طور افراد فقط دنبال شهرت هستن سامن اودلادا اد قازان ,,, بهتر است اصلا تحویل گرفته نشود
خوب است در مباحث نکات زیر رعایت شود:
از طرف قومی یا گروهی صحبت نشود تا وقتیکه نمایندگی آنها را نداشته باشیم.
برای حرف هامون آنجاییکه لازم است دلیل و مدرک داشته باشیم.
از اتهام زنی شخصی و خانوادگی خودداری شود.
رعایت فضای عمومی صورت گیرد و از الفاظ زشت استفاده نشود.
ممکن است عقیده ی کسی محترم نباشد اما انتخاب ایشان با من نیست با خودش است.