جایگاه زن در فرهنگ ترکمن رفیع و بالا است
پایگاه خبری اولکامیز – عایشه کر*: سخنان خانم سلیمه رجایی همکار پیشکسوت فرهنگی را وقتی در اولکامیز شنیدم که در پنجاه و یکمین نشست انجمن جیحون می گفت: مردان «زنها » را آدم حساب نمی کنند و ارزش نمی گذارند و اینکه مردم وقتی دختران خود را می خواهند عروس کنند مخصوصا در روستاها از نظر مادی به آن نگاه می کنند و در واقعیت نیز اینگونه هست و بیشتر جنبه ی مادی آن در نظر گرفته می شود و همه ان را نادیده می گیرند ، به فکر فرو رفتم و ناخودآگاه دست به قلم شدم ، فقط به این خاطر که به عنوان یک زن دوست دارم خیلی از آداب و رسوم ماندگار و قشنگی که در بین مردم ترکمن صحرا وجود دارد و اعتقاداتی که در طی سالیان زندگی خود پیدا کردم و اصلا با آن اعتقادات و آداب و رسوم بزرگ شدم و باعث افتخار هست که در یک جامعه ی کاملا سنتی و با فرهنگ زندگی می کنم و برای من بسیار ارزشمند و ناب هستند ، طوری که از آن آداب و فرهنگ می توان کتاب ها نوشت و سخن ها ها گفت.
به نظر من در فرهنگ قوم ترکمن «زن» نقش اساسی و اصلی را چه در زمان گذشته وچه امروز دارد و خواهد داشت. از گذشته ی نه چندان دوری که به یاد دارم ، چه در خانواده ی خود و اطرافیان «زن» همیشه سنبل و نماد خوبی ها و زیباییها بوده در نتیجه جایگاه و ارزش ویژه ای نیز در میان مردان دارد.
یک مرد ترکمن صحرا به زن ، مادر ،خواهر و دختر خود مهر و عشق می ورزد. البته انکار نمی کنم که در هر دوره ای چه در زمان گذشته و حتی امروز بوده و هستند افرادی که بنابر دلایل غیر منطقی و خاصی که داشتند ،جایگاه و ارزش زن را پایین می آوردند و می خواهند بیاورند که این می تواند بستگی به دلایل تربیتی و سطح افکار و برداشت اشخاص در هر دوره داشته باشد که متوسل به چنین رفتارهای ناشایست و غیراخلاقی و بر خلاف عرف جامعه می شوند و از زن برای رسیدن به مقاصد و منافع خود استفاده می کنند.
درست نقطه مقابل این چنین افراد، ما مردانی را داریم که هرگز چنین دیدگاهی نسبت به زن ندارند و تن به چنین کاری نمی دهند ،حتی اگر در بدترین شرایط زندگی قرار گیرند، جامعه ی گذشته و اکنون ترکمن صحرا آداب و رسوم غنی و حیرت انگیز ی دارد ،مخصوصا برای دختر جوانی که در سن ازدواج قرار می گیرند و برای این امر خیر از اصطلاح« فرستادن به خانه ی بخت » بهره می گیرند و برای آن فرد جوان آرزوی خوشبختی و سعادت می کنند.
همینطور واژه ی «مهریه» که در هر امر خیری از آن صحبت می شود و مرسوم هست و واقعیتی هست که وجود دارد که خانم رجایی به آن نیز اشاره کردند به نظر من فلسفه ی این امر یعنی «مهریه » را باید دقیق و کامل تر بدانیم که من نیز ذهنیتی کلی نسبت به این موضوع دارم ولی همیشه با دید مثبت به این واقعیت وامر موجود نگاه می کنم،چون امر خیر و مهمی هست .
ای کاش ما افراد آگاه و فرهنگی انتقال دهنده ی فرهنگ و آداب و رسوم غنی ترکمن صحرا باشیم و اصطلاحات خوب را برای این چنین مناسبت های خیر به کار بگیریم و نهادینه کنیم!
به نظر من «زن» یا «دختر » که مخلوق ،خالق زیبایی هاست در نگاه و منظر هر مرد پیر و جوان دیدگاهی مثبت و بدون تردید می توان گفت یک شریک و همراه ،مونس و همدم اوست و به تجربه آموخته ایم و از کتاب مقدس قرآن شنیده ایم وخوانده ایم که «زن» موجودی پاک و مقدس هست و همه زن را سمبل و نماد نیکی ها و زیباییها می دانند و به او عشق می ورزند.
روز دوشنبه مهرماه ۱۴۰۲/۷/۲۴
* فرهنگی
www.ulkamiz.ir
افرین بر شما سرکار خانم کر , احسنت , نمی دانم انجمن جیحون را چه شده که اینطوری از متن دور و به دنبال حاشیه است , خداوند مرحوم استاد قدیر رجایی را رحمت نماید که منشا خدمات بسیاری بودند و فرزندانش را هم بر همین مبنا تربیت و تحویل جامعه داده است لذا این صحبت های خانم رجایی را هم بخاطر خدمات ارزنده مرحوم رجایی گذشت نمایید چون این حرفها خلاف واقعیات جامعه است و بیشتر جنبه داستانی و قصه گویی دارد و احتمالا به قصد مطرح شدن و دیده شدن است که ضرب المثل داریم سامن اودلا آد قازان ,,, اما حتی در جوامع مردسالار هم این گونه خانمها پشت همدیگر را خالی نمی کنند
سلام , بنظر می رسد خانم رجایی شدیدا تحت تاثیر جعلیات کتاب اتش بدون دود هستند و بس , ضمنا آقای ایزدی یک ایراد اساسی هم به شما و انجمن مربوط است که چرا این گونه موضوعات را بصورت میزگرد اختصاصی برای خانم ها تشکیل نمی دهید ,,, بهتر است بازنگری اساسی در نحوه مدیریت جلسات انجمن بعمل آید ,
هفت خاتون بر ایل اوغوز پادشاهی کردند:
۱- آلتئن گؤزلئ. سوندون بای نئنگ قئیزی و سالئر قازان آلپ نینگ حاتئنی، بوُیی اوزئن اردی؛
۲- قارمئش بای نئنگ قئیزئ مامئش بگ نینگ حاتئنئ. بارجئن سالئر اردی. اوُنونگ مازاری سیرسووی نینگ یاقاسئندادئر و ایله مشهوردیر.
۳- قایی بای نئنگ قئیزی و چاولدور آلپ نئنگ حاتئنئ.
۴- قواندای بای نئنگ قئیزئ، بیاکن آلپ نئنگ حاتئنئ، گؤرکلی اردی.
۵- یوماق بای نئنگ قئیزئ، غارقئن قوناق آلپ نئنگ حاتئنئ، گؤرکلی اردی.
۶-….. آلپ آرسلانئنگ قئیزی، کستان قارا آلپ نئنگ حاتئنئ.
۷- قنیق بای نئنگ قئیزئ، دودال بای نئنگ اوُغلئ قیماچ نئنگ حاتئنئ.
(منبع- شجره تراکمه. آ.ن.کونونوف. مسکوا. ۱۹۵۹ عئلئملار آکادمیاسئ نئنگ نشری)
سعید نفیسی در صفحه ۳۳ کتاب : « تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دوره معاصر » اینطور مینویسد : « …….. نادرشاه محمد حسین خان از سرکردگان قاجار ار که با او بود با لشگریان به استرآباد فرستاد محمد حسن خان بار دیگر به دشت گرگان گریخت و به طایفه « داز » پناه برد . نادر شاه فرمان صادر کرد که طوایف ترکمان ، محمد حسن خان را به فرستادگان او بسپارند و سر کردگان ترکمن در جایگاه طایفه « داز » گرد آمدند و مصلحت را در آن دانستند که محمد حسن خان را تسلیم کنند . « بگنج » نام که سر کرده آن طایفه بوده به این کار راضی شد ، اما زنش اوغول بخت محمد حسن را در سرای خود پنهان کرد و در میان مردان قبیله رفت و چارقد از سر خود برگرفت و گفت شما در زیر این چارقد بنشینید و کار را به ما زنان باز گذارید .
مرکز مطالعات تورکمن–در سند زیر که توسط فرماندار دشت گرگان [گنبدقابوس] صدر، به اداره سیاسی وزارت کشور در تاریخ هفتم خردادماه ۱۳۲۹ ارسال شده آمده است طبق اوامر مرکز، تورکمنی بنام “کل خان” به همراه خانوادههای همراه خویش که در روستا ساکن بودند، توسط ۱۸ ژاندارم و پزشک پادگان اعزامی مورد محاصره قرار می گیرد. کل خان و زنان همراه وی به دستور تسلیم شدن فرمانده ژاندارمها وقعی نمی نهند درنتیجه تیراندازی صورت می گیرد. زنان شیردل تورکمن “اوجان”، “نوربی بی” و “حوجه بی بی” شجاعانه در سنگر بسوی ژاندارم ها تیراندازی میکنند. در نتیجه تیراندازی این شیرزنان سرجوخه صالحی مقتول و نگهبان بشیر غلامی از دست راست مجروح میگردد. بالاخره روستا به محاصره ژاندارمها در آمده و در نتیجه همکاری کدخدای روستا با ژاندارم ها، کل خان و برادر زادهاش مشهدقلی و زنان شیر زنان اوجان، نوربی بی و حوجه بی بی کشته و دو نفر دیگر “خانلی” و “بک گلدی” دستگیر می شوند.
… و این داستان سر دراز دارد– زن تورکمن همیشه همراه و یاور یارش بوده و هیچ قانون و مرجعی و روش و طریقتی زن تورکمن را نتوانسته است خوار کند.