یادداشت

تجاهل العارف ( ۲ )

پایگاه خبری اولکامیز- احمد ایگدری : امری که بیشتر از همه مرا بر آن داشت تا مطلبی داشته باشم بر نقدی که مورخ و نویسنده ی بزرگوار به مقاله ی صد سال تنهایی ترکمن ها نوشته بود (البته اگر بتوان نام نقد بر آن نهاد) نحوه ی برخورد ادبی و کلامی ایشان با موضوع مطروحه و موضع تهاجمی ایشان نسبت به نویسنده ی مقاله بود.

در صورتی که نویسنده ای در جایگاه علمی و اجتماعی نظیر ایشان میتوانند با سعه ی صدر و بافصاحت و بلاغت کلامی در موضوعاتی که ریشه ی تاریخی دارند و تخصص ایشان است برخورد کنند .

فارغ از جنبه ماهوی مطلب ایشان که سعی میکنم به دلیل عدم تخصص مربوطه در زمینه ی تاریخی کمتر وارد قسمت مربوطه شوم ایرادات اساسی به جنبه شکلی نقد نگارش شده وارد میدانم چرا که مورخ محترم از همان ابتدا تخصص نویسنده ی مقاله (فوق دکتری مدیریت) و آنالیز و تحلیل مسایل تاریخی را در تضاد و تباین میداند و با پنداشت غامض و دشوار بودن این ارتباط درک این موضوع را به خداوند سبحان می سپارد .
موضعی بسیار عجیب که قصد و هدف مورخ را از همان ابتدا مشخص می‌کند که در ادامه در ارتباط با موضوع مقاله چه برخوردی خواهند داشت.
و این در حالی است که مصداق های فراوانی در جهان معاصر و در دوران‌های گذشته بودند که فردی با داشتن تخصص و صاحبنظر بودن در رشته مثلاً پزشکی فیلسوف نیز بوده است در دنیای معاصر به دو تن از روسای جمهور ایالات متحده ی آمریکا میتوان اشاره کرد که با داشتن تخصص در علم حقوق سکانداری سیاسی و اجتماعی بزرگترین ابر قدرت جهانی را برای سالیان چند بر عهده داشته و دارند.
استاد بزرگوار:
« اثبات شی نفی ما عدا نمیکند»

در تعلق یا عدم تعلق مناطق و خانات مورد اشاره در مقاله و نقد، به روسیه یا ایران در دوره های زمانی مختلف نظریه های مختلفی وجود دارد چرا که ضعف دولت مرکزی در هر دو کشور در طول دوره های مختلف اطاعت پذیری و خراج دهی این خانات را تحت تاثیر قرار می داد مضافاً اینکه روحیه ی یاغی گری و استقلال طلبی این ممالک در اثر ظلم و ستم هایی که در اثر عدم علم کشور داری علی الخصوص در ایران وجود داشت همیشه زمینه های نارضایتی عمومی را فراهم می نمود.

اما این استقلال خواهی نیز به دلیل عدم انسجامی که در ساختار این جوامع به دلایل تفکرات عشیره ای و قومی و فقدان نیروهای تحصیلکرده ای که به دلیل فقر فرهنگی و مادی که از طرف دولت مرکزی بر این ممالک تحمیل میشد هیچوقت به سرانجام خوبی نرسید ولی قدر متیقنی که وجود دارد اینکه به دلایل تاثیرات فرهنگی که ایرانیان بر این سرزمین ها در ادوار قدیم گذاشته بودند و روحیه ی استعمار و استثمار طلبی که روسیه داشت و همیشه آغاز کننده ی لشکر کشی و کشور گشایی بود در تعلق این ممالک به ایران احتمال بیشتری وجود دارد چرا که در صورت تعلق این خانات به روسیه دلیلی بر لشکر کشی وجود نداشت.

مضافاً اینکه رویای روسیه ی آن زمان به قول ضرب المثل معروف خودشان شنا کردن خرس قطبی آنها در آب های گرم خلیج فارس بود.

البته در این میان نقش کشورهای استعماری چون فرانسه، انگلیس و معاهده هایی مانند فین کن اشتاین،تیلسیت را نیز نباید نادیده گرفت .
هدف این نوشتار تحلیل وقایع تاریخی در صد و اند سال تنهایی ترکمن ها یا مباحثه و مجادله روی اینکه کدام یک از خانات ترکمن نشین متعلق به سرزمین ایران یا روسیه بوده نیست .

به نظر می‌رسد هدف نویسنده ی مقاله ی صد سال تنهایی ترکمن ها این بود که: با داشتن نیم نگاهی به فکت های تاریخی، گذشته از اینکه رفرنس های مرجوع الیه وی شوونیست بوده اند، تاکید بر این مسأله داشت که با احاطه بر تاریخچه ی انواع مدرنیته و تاثیرات مدرنیزاسیون علمی و تکنولوژی بر جامعه ی ترکمن و با توجه به اینکه با ورود به قرن بیست و یکم از عصر انقلاب صنعتی وارد فرایند و عصر دیجیتالی شده ایم میطلبد که فعالان و نخبه گان ترکمن در تمام زمینه های اجتماعی به دنبال یک نقشه راه باشند تا ضمن وحدت با سرزمین مادری ( ایران) زمینه های رشد جامعه را فراهم نمایند و از عقب ماندگی ها قابل پیش بینی دوری کنند امری که مورد توجه مورخ و نویسنده بزرگوار قرار نگرفته یا ایشان با توسل به فن تجاهل به اینکه می داند طرف مقابل چه میگوید اما آگاهانه خود را به ناآگاهی میزند و بحث را به سوی دیگر برده و در امور انحرافی بسیار داد سخن میراند، کشانده است ….
قضاوت و نقد هر کدام از ما با خوانندگان عزیز اولکامیز است ….

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا