بیان واقعیات یا فضاسازی رسانه ای ؟!
پایگاه خبری اولکامیز- اخیرا مطلبی در واکنش به نامه مولوی عبدالحمید در فضای مجازی منطقه منتشر گردید در این باره باید گفت که نامه مولوی عبدالحمید به رهبر انقلاب در واقع احساسات و عواطف جمعیت بزرگ اهل سنت کشور را منعکس نموده است.
ایشان به عنوان زبان گویای اهل سنت بار دیگر دغدغه هایی که اهل سنت با آن دست به گریبان میباشند را با صراحت تمام اعلام نمودند و چه بسا که بسیاری از سخنان نیز ناگفته مانده است.
در این میان اما عده ای کاسه داغتر از آش شده و عناوین این نامه را فضاسازی رسانه ای عنوان کرده اند، و بهانه آن نیز دشمن فرضی ناشناخته است! یا للعجب!
آیا سخن از کمبودها و نابرابری ها فضاسازی رسانه ای است؟ شما در خانه خود اگر کمبودی از سوی اهالی خانه ایجاد شد گوشزد نمی دهید؟یا اینکه میگویید دشمنان ما میشنوند پس من آن را نمیگویم؟ به فرض مثال هیچ روز و شبی در خانه شما غذایی طبخ نشود سکوت میکنید؟
اگر امثال شما علاقمند و پیگیر خواسته های اهل سنت بودید آیا این وضع ایجاد شده بود؟ آن راه درست و اصولی که سخن میگویید چیست بگویید بدانیم یا اینکه در پهنه گیتی فقط امثال شما از این راه های اصولی و درست باخبر هستید؟
نامه نوشتن به رهبر معظم انقلاب اگر درست و اصولی نیست پس چیست؟ چه چیزی باعث شده تا شما را اینگونه آشفته نماید؟
سخن اینجاست، همانگونه که اهالی قم، تهران، اصفهان، اراک و مناطق دیگر شهید داده اند مناطق اهل سنت نیز شهید داده اند بلکه در نقاطق مرزی و حساسی چون جنوب شرق و شمال غرب کشور به مراتب و روزانه با مسائل امنیتی روبرو بوده اند، اما آیا سهم پیشرفت و ترقی های آنها یکسان بوده است؟
جوان سنی ایرانی در مناطق مرزی چون بلوچستان به دلیل نبود کارخانجات و …. مبادرت به گازوئیل کشی کرده و جان خویش را در معرض خطر قرار دهد، کودکانشان به دلیل نبود آب از گودال ها آب خوردن تهیه کنند تا اگر شکار تمساح نشوند به وسیله آب های آلوده بیمار گردند، یا در غرب و شمال غرب برای تهیه تبلت و تحصیل خود کودک سنی کرد بارهای سنگین را از میان کوه های صعب العبور به دوش بکشد یا چرا راه دور برویم در همین ترکمن صحرا بیش از نیمی از جوانان ما آواره شهرهای بزرگ و ترکیه و…. میشوند، جوان اصفهانی و قمی و اراکی و …. چنین دغدغه های کوچکی دارند؟
بله نقاط غیرسنی نشین نیز مشکلات دارند، اما مطمئنا در تهران کسی از آب در گودال ها آب نمیخورد، کسی در آنجا بی شناسنامه و بی هویت نیست، تمساح کودکانشان را شکار نمیکند، کودکانشان برای تبلت دانش آموزی از صخره ها و… به زمین نمی افتند، برای شغل و درآمد مناسب کیلومترها از شهرشان به آن سو تر نمیروند، چون بعضی از مناطق پیشرفت کمی حاصل کرده خوب است؟
زاهدان به عنوان ۱۲ کلانشهر ایران هنوز گاز رسانی نشده است و بسیاری از شهروندانش در کپر زندگی میکنند و هویت شناسنامه ای نیز ندارند مطمئن باشید هر حکومت دیگری نیز بود این میزان از امکانات را فراهم مینمود آن هم بعد از ۴۲ سال با طرح این مسائل صورت مسئله را پاک نفرمائید، از سویی ایشان مسئول مناطق نیست مشکلات خود را به بزرگترین فرد مملکت رسانده اند هیچ جایی نیز این عنوان که مشکلات مختص مناطق اهل سنت است بیان نفرموده اند، رسالت ایشان ایجاب میکرد که سخن جوامع سنی نشین را منعکس کنند که کردند.
مولانا عبدالحمید خود مدیریت بزرگترین حوزه علمیه اهل سنت کشور بلکه یکی از بزرگترین حوزه های علمیه اهل سنت در خاورمیانه را بر عهده دارند، ریاست شورای هماهنگی مدارس دینی اهلسنت سیستانوبلوچستان که نهادی غیرحکومتی میباشد و توسط تمام علمای اهل سنت بلوچستان حمایت شده و سابقه خوبی در اداره مدارس تحت پوشش خود دارد را بر عهه گرفته است.
یادآوری می کنم که مولانا چابهاری و مدرسه ایشان نیز جزو همین نهاد می باشند، مشکلاتی که ایشان بیان کردند به حق عنوان شده چه نیازی است که چنین شورایی تشکیل و در هر چیزی به خود حق دخالت دهند؟ حالا که چنین دستگاه طویلی بنابر هر دلیل تشکیل شده چرا به خود باید حق دخالت در امور حوزه های علمیه و به خصوص مدارسی که به این بنیاد به دیده شک و تردید می نگردند بدهند، بدان که طلاب و روحانیون اهل سنت کرامت انسانی خود را به اندک مستمری و …. نخواهد فروخت.
مولوی عبدالحمید در هیچ کجای نامه خود را رهبر اهل سنت قلمداد نکرده اند اما جایگاه رفیع ایشان را نیز نمی توان منکر بود، بی شک با تخریب های هدفدار و مزورانه عده ای این جایگاه رفیع خدشه دار نخواهد شد بلکه ارج و قرب ایشان نزد عموم بالاتر خواهد گشت و جایگاه متملقین نیز خود گویای استیصال و عنود ایشان خواهد بود. خدوند می فزماید : «أَمْ حَسِبَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِم مَّرَضٌ أَن لَّن یُخْرِجَ اللَّـهُ أَضْغَانَهُمْ» (سوره محمد آیه ۲۹)
www.ulkamiz.ir