به کدام مذهب هستی؟!
پایگاه خبری اولکامیز- رشید نافعی : دقیق نمیدانم کی رفتم به خاطر کنجکاوی و مطالعه از نزدیک به شهر کوچک بسطام که وجه تسمیه اش به خاطر بایزید بسطامی است که در کتاب عطار نیشابوری به نقل از وی آمده است « تورکمانی هستم که تانگری تانگری میگویم»
ولی دقیق داستانی را به خاطر دارم که یکی از( مجورهایش) متولی اش همزمان که این جمله معترضه ( ای توکه پاهات بر لب گور است
توچرا گردو میکاری؟؟؟) را با آه خفیفی زمزمه میکرد داستان ذیل را روایت کرد..
میگفت در این شهر کوچک بسطام یک مسیحی معروف و معتقد به آیین و مسلک مسیح زندگی میکرد که مسلمان نمی شد. مردم هر چه اصرار کردند مسلمان شود تا شهر شان مسیحی نداشته باشد، قبول نمی کرد.
مردم شهر ناچارا او را پیش بایزید می آورند ، تا بلکه از مرامش بر گردد.
مرد مسیحی در پاسخ به بایزید میگوید: من اگر قرار باشد مسلمانی کنم دوست دارم مثل بایزید مسلمان شوم و گناه نکنم، ولی خود می دانم نمی توانم از شراب دست بکشم.
ای بایزید،من بسیار آرزو داشتم که می توانستم چون تو مسلمان واقعی شوم، ولی می دانم نمی توانم. و نمی خواهم مانند بقیه مردم شهر مسلمان شوم و دروغ بگویم و آبروی تو را ببرم.
حیف نیست به تو هم مسلمان گویند به من هم؟!!
بایزید که نمیتوانست اشک چشمانش را پنهان کند روبه مرد مسیحی میگویند:
برو که مسلمان واقعی تو هستی که حرمت و احترام دین مرا نگه می