ادبیات

بهاریه ۱۷ / یازارین

شعری از دکتر اراز محمد سارلی

پایگاه خبری اولکامیز- دکتر اراز محمد سارلی، اهل قلم معاصر ترکمن است. در کارنامه ی وی تالیف، ترجمه و تصحیح حدود یکصد کتاب، علاوه بر تدوین۸۰ شماره  فصلنامه وزین فراغی و ۱۵جلد تقویم ترکمنی فراغی قرار دارد.

وی صاحب مجموعه اشعار” دورالغا” و “آیالاریما یاغیش” است که در قالب شعر سپید نیمایی است و قرار است سومین سروده اش نیز منتشر گردد. به بهانه آغاز فصل بهار از ایشان خواستیم تا بهاریه ای را به اولکامیز هدیه دهد. او نیز با کمال سماحت شعر “یازارین” ( بهاری خواهم شد) را تقدیم نمود. اینک ضمن تشکر از این استاد پرکار دانشگاه ، متن شعر را به همراه شرح لغات و اصطلاحات غامض تقدیم می داریم.

یازارین  (بهاری خواهم شد)

یازارین من، یازدا، هر بیر یورکده

یازارین من مدام داشی دورکده

گلارین من دولوپ هر بیر کورکده

تدریم لره، قوقون بریپ یازارین

 

باشیم دان گچریپ طوفان، موسومی

قوم لارینگ اوستونده توتوپ مولکومی

آذیق آولاپ، بووشلاپ عزیز خالقیمنی

“عقل گامی سینی” سورویپ، یازارین

 

آط اقبالین، منیپ، قالسا دا خالقیم

چوزگیت مقصدینا ، بارسا دا آلقیم

شیدا بلبل لری دم آلسا سالقیم

هر گون”کونگل ناقشی” تیکیپ، یازارین

 

باخت قوشی، دوغا، مندن قاچیپ دی

ییلدیزلار کرونی ایل دن  ساچیپ دی

نوروز گونده، شاهیر غما  باتیپ دی

تازه ییلدا، آتام دییپ، یازارین

 

چودور خان، گیدنده یاز هم گیدیپ دی

صفا،  تاپمان تایین، اوزی ییتیپ دی

“ربیع”من دییپ داش یورت لرا دوشیپ دی

اردکان دا، تلواس اوریپ،  یازارین

 

یاز بولوتا، مینیپ اوچدی مردلرمیز

ماقصادا یت مانی، آرت دی دردلرمیز

سیندی معمی اترک، عظیم کرد لرمیز

مازاریندا، الوان کوکریپ یازارین

 

گوللارین من یاز گلنده، مونگ زادی

فرهادینگ فریادی، شیرینینگ دادی

آق توقای دا یاتان  آدی  “آزادی”

اوکوز آی دا، میخمان باریپ، یازارین

۲۱اسفند ۹۹

لغات و اصطلاحات:

یازارین= بهاری خواهم شد

یازاپ= بهاری شدن

تدریم= بیابان

قوقون= بوی گل و عنبر

قوم= طوفان

عقل گامی= کشتی خرد(تعبیر از مختومقلی)

چوزگیت=حل و فصل مشکلات

کونگل ناقشی= نقش دل(تعبیر از مختومقلی)

ییلدیزلار کرونی= کاروان ستارگان(کنایه از بخت و اقبال)

چودور خان= سردار عصر مختومقلی

صفا= محمد صفا، برادر مختومقلی که بدنبال برادرش عبدالله رفت و برنگشت.

ربیع= نام مستعار محمد صفا وقتی که به اسارت برده شد

اردکان= شهری که محمدصفا با نام مستعار تا آخر عمر در آنجا زندگی کرد و گفته می شود که مقبره اش آنجاست.

تلواس = دلواپسی و هیجان

یاز بولوت= ابری بهاری(کنایه از هواپیمای یاک ۴۰ که در بهار سقوط کرد)

الوان کوکره مک= رنگ گل ها را دادن

اوکوزآی= ماه اردیبهشت که مراسم مختومقلی برسر مزار او و پدرش در آق توقای برگزار می گردد.

www.ulkamiz.ir

 


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا