یادداشت

ایمان و انصاف در معاملات

پایگاه خبری اولکامیز – آنه محمد مارامایی، عضو شورای نویسندگان اولکامیز:

گویند روزی یک دانشجوی ایرانی جهت خرید برنج مصرفی خود دربازار می گشت.تااینکه به مغازه ایی که صاحبش پیرزنی بود رسید.درمغازه برنج ها درچند کیسه گذاشته شده بود.

دانشجوی ایرانی قیمت تک تک کیسه های برنج را پرسید.وقتی قیمت ها را شنید کمی بفکر فرورفت.پیرزن ازدانشجوی ایرانی پرسید به چه فکر می کنید؟ دانشجوی ایرانی گفت من هرچه ایندو کیسه برنج را باهم مقایسه می کنم فرقی بین ایندو نمی بینم.اما بازقیمتش با هم فرق دارد‌.ازپیرزن پرسید آیا ایندو از نظر کیفیت یکی است؟

پیرزن گفت بله .هردوازهرنظر عین هم است. دانشجوی ایرانی پرسید پس چرا قیمت ایندو با هم فرق دارد؟پیرزن گفت.چون زمان وتاریخ خرید ایندو یکی نیست.وبا اشاره به کیسه برنج ها گفت این کیسه را من دوماه پیش خریدم ولی این کیسه را ده روزپیش خریدم.

دانشجوی ایرانی گفت چرا این دو را باهم مخلوط کرده به قیمت امروز نمی فروشی؟ پیرزن با نگاه تندی که نشان ازناراحتی عمیق بود گفت: مگر من ظالم وحرامخوار هستم؟

دانشجوی ایرانی از سؤالی که کرده بود پشیمان شد وگفت: منظوری نداشتم اما درکشور مااین کارها را عین آب خوردن انجام می دهند.

پیرزن وقتی این جمله را ازدانشجوی ایرانی شنید تعجب کرد وگفت: واقعا مردم ایران اینکارها را انجام می دهند؟

دانشجوی ایرانی با قاطعیت گفت بله.

منظورم ازبیان این داستان واقعی این است که من امروز صبح جهت خرید باتری برای لب تاب خودم به مغازه ای رفتم. پس ازسلام واحوالپرسی قیمت باتریها را پرسیدم. مغازه دار گفت بترتیب ازبالا ۶۰ و۷۰ و۸۰هزار تومان.

گفت کدام یکی را بدهم .گفتم آن باتری که ازهمه خوبتر وبا کیفیت تر است.بدهید.

مغازه دار گفت همه اش عین هم است.من گفتم پس چرا قیمت ها با هم فرق دارد؟ مغازه دار گفت تاریخ خریدشان با هم فرق دارد.من با حرف های مغازه دار یاد داستان پیرزن ودانشجوی ایرانی افتادم. ازمغازه دار پرسیدم چرا همه را به قیمت امروز نمی فروشی؟ آیا بخاطر رعایت احکام اسلامی است؟

گفت نه مسئله حرام وحلال نیست بلکه خودم اعتقاد به این روش دارم و هرچیزی را با توجه به خریدم می فروشم. نه اینکه چون قیمت ها رفته بالا من هم بالا بفروشم.

بعد من داستان واقعی پسر خاله خودم که مغازه لوله فروشی را بخاطر رعایت حرام و حلال بسته بود تعریف کردم و گفنم پسرخاله من هرچیزی را با توجه به قیمت خرید می فروخت . پس ازمدتی متوجه شد که اجناس مغازه اش روزبروز کمتر می شود و توان خرید و تکمیل اجناس مغازه اش را دیگر ندارد تعطیل کرد..

خلاصه وقتی درجامعه ما برخی از بازاریان این نوع مسائل را رعایت نمی کنند ازمغازه دار جوانی که نه بخاطر حرام وحلال بلکه بنابه روش کارش اجناس را با توجه به خرید می فروشد تعجب کردم.

اما واقعا فروشندگان کشورمان چه باید کنند؟ آیا همه باید با توجه به وضعیت بازار اجناس قدیمی خود را به قیمت روز بفروشند؟ یا به قیمت خرید قبلی؟ اگر مغازه دار با توجه به بیماربودن اقتصاد کشورمان بخواهد رعایت احکام اسلامی را بنماید دیگر فروشندگی برایش صرف نمی کند.
مثلا جنسی را پنجاه هزار تومان بخرد و به شصت هزار تومان بفروشد. بعد ازچند مدت همان جنس را هفتاد یا هشتاد هزار تومان اگر بخرد. دیگر کارش چندان معقول نیست ولی اگر جنسی راپنجاه هزارتومان خریده باشد ومدت شش ماه این اجناس را در انباری می گذاشت وبعد از شش ماه به قیمت روز می فروخت برایش با صرفه بود وکلی انرژی وعمرش تلف نمی شدکه هیچ .رمایه اش هم زیاد می شد.یعنی جنسی را که پنجاه هزار تومان خریده بود راحت صدهزار تومان می فروخت. گرچه ازنظر شرعی کارش‌ درست نبود. .

درحقیقت همین بیمار بودن وضعیت اقتصادی در کشورمان که قیمت ها خوب کنترل نمی شود وهرروز وهرساعت تغییر می کند.کارفروشندگان را با مشکل مواجه کرده است .وفروشندگان مانده اند که چه کنند؟

اگر مسایل شرعی را رعایت کنند همانند پسرخاله ام باید مغازه را پس ازمدتی تعطیل کنند واگر مسایل شرعی را رعایت نکنند وهر اجناسی را که فروش نرفته باشد به قیمت روز بفروشند وجدان .ایمان واخلاق و… خودشان زیر سوال می رود.وازنظر اسلام وشرع هم گناهکار محسوب می شوند.

به هرحال انشالله که حاکمان ومسئولان کشورمان با سیاست های دقیق واصولی بازار معاملات را طوری سروسامان دهند که فروشندگان ازاین وضعیت دو گانه بیرون آیند ولقمه حلال در سرسفره های زندگیشان بگذارند .به امید آن روز.

www.ulkamiz.ir


نمایش بیشتر

نوشته های مشابه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد.

همچنین ببینید
بستن
دکمه بازگشت به بالا